مدح و منقبت حضرت معصومه سلاماللهعلیها
عطر خوشبویی که در سر تا سرِ ایران گم است از گلاب نابِ قمصر نیست! از شهر قم است مهربـانویی که با لبخند مهـمان میکـند باز دل راهی شد و اینبار بارِ چندم است مینـشـیند پای حرفِ زائران خـستهدل فکر و ذکرش غصههای بیشمار مردم است در حریمش میشود همسایهٔ خوب خدا هر کسی که راه را گم کرده و سردرگم است در مسیرِ چادرش خورشید زانو میزند بسکه محجوب است و ماهِ آسمانِ هفتم است از ضریحش گریه میبارد! نه اینکه معجزهست روضهٔ داغ برادر در رواق هشتم است |